روشهای پیشگیری از جنگ قدرت کودکان
پذیرش، تحمل و خو گرفتن به قوانین و محدودیتهایی که برای کودکان وضع میکنیم برای آنها راحت و ساده نیست. کودک دارای یک کنجکاوی سیریناپذیر برای آزمودن چیزها و کسب تجارب جدید است. اما والدین نیز ناچارند برای حفظ امنیت و سلامتی کودک، آرامش و نظم خانه و دلایل تربیتی دیگر، محدودیتهایی را بر کودکان تحمیل کنند. تحمل این قوانین به ویژه برای کودکان کلهشق و لجوج بسیار دشوار است. آنها دائماً مقررات والدین را به چالش میکشند. اگر والدین با روشهای درست مواجهه با این شرایط آشنا نباشند کشمکش با کودک به یک جنگ قدرت تبدیل میشود که عوارض و عواقب ناخوشایندی برای هر دو طرف به همراه دارد. بهترین راه متوقف کردن نمایش جنگ قدرت، اجرا نکردن و پیشگیری از آن در همان ابتدای کار است. در این مقاله با ۹ روش بسیار مؤثر و کاربردی برای پیشگیری از جنگ قدرت در مقابل تحریکاتی که از سوی کودکان صورت میگیرد، آشنا میشویم.
-
وقتی کودک حرف شنوی ندارد، علت را بررسی کنید
گوش نکردن به حرف والدین و بیتوجهی به درخواست آنها یکی از روشهایی است که معمولاً کودکان برای کشاندن بزرگسالان به جنگ قدرت استفاده میکنند. در این مواقع والدین شک میکنند که آیا کودک حرفش را شنیده است؟ آیا عمداً او را نادیده گرفته است؟ آیا وقت آن است که اقدامی عملی انجام دهد؟
در چنین موقعیتی باید علت بیتوجهی کودک را پیدا کنیم و بفهمیم که به چه دلیل به حرف ما گوش نمیکند. برای این منظور اول باید بفهمیم که آیا حرف ما را شنیده است یا نه. برای یافتن پاسخ کافی است یکی از سه این سه سؤال را بپرسیم؟
«آیا فهمیدی چی گفتم؟»
«چیزی که گفتم واضح بود؟»
«خودت بگو که من چی گفتم؟»
مثلاً پسر شش ساله شما در حال تماشای کارتون محبوبش است و شما از آشپزخانه او را صدا میزنید:
«پسرم حالا باید تلویزیون را خاموش کنی و دستت را بشوری. شام میخوریم.»
اما پاسخی نمیشنوید و کودکتان به تماشای برنامه ادامه میدهد. شما نمیدانید که آیا حرف شما را شنیده یا نه؟ تصمیم میگیرید بررسی کنید. به داخل اتاق میآیید، میان او و تلویزیون قرار میگیرید و در حالی که مستقیم به چشم او نگاه میکنید با لحنی جدی میپرسید: «از تو خواستم چکار کنی؟» او پاسخ میدهد: «تلویزیون را خاموش کنم و دستم را بشورم که شام بخوریم.» سپس شما میگویید: «پس لطفاً این کار را بکن یا این که فردا از تلویزیون خبری نیست.» و کودک شما تلویزیون را خاموش کرده و برای شستن دستش به دستشویی میرود.
در این مثال کودک درخواست شما را فهمیده بود اما تصمیم گرفت آن را نادیده بگیرد. او داشت شما را آزمایش میکرد که اگر جدی نیستید یا صرفاً قرار است به تکرار، یادآوری یا تهدید ادامه دهید تا چند دقیقه دیگر کارتون را تماشا کند. بررسی شما ابهام را برطرف کرد و رفتارتان نشان داد که انتظارات شما روشن و بهای نافرمانی هم واضح است. روش بررسی معمولاً وقتی مفید است که کودک واژهها را درست شنیده اما رفتاری نادرست دارد.
-
وقتی کودک بحث میکند، بحث را قطع کنید
روش قطع کردن بحث روشی توأم با احترام برای خاتمه دادن به بحث و مشاجره قبل از تبدیل شدن آن به جنگ قدرت است. والدین در زمینههای مختلف مثل مسواک زدن، تماشای تلویزیون، بازی با کامپیوتر، غذا خوردن و غیره، باید قوانینی روشن و قاطع برای کودکان داشته باشند. هنگامی که یکی از قوانین شما از طرف کودکتان مورد آزمایش و تعرض قرار بگیرد، وقت بحث نیست بلکه وقت عمل است. اگر قرار باشد برای هر یک از قوانین با کودک جر و بحث کنید، پیامی که به او میدهید این است که قوانین شما قابل مذاکره هستند. والدینی که بر سر قوانین خود بحث میکنند در واقع کودکان خود را به جنگ قدرت دعوت میکنند. هنگامی که کودک شما میکوشد شما را به دام بحث و مشاجره بکشاند با گفتن یکی از عبارات زیر بحث را قطع کنید:
«ما در این مورد صحبت کردهایم. اگر باز هم این کار را بکنی باید پنج دقیقهی دیگر در اتاقت بمانی» (اگر کودک ادامه دهد فرصت دیگری برای او تعیین کنید)
«وقت بحث گذشته است. میتوانی کاری را که از تو خواستم انجام دهی یا این که پنج دقیقهی دیگر در اتاقت بمانی تا برای انجام آن آماده شوی. کدام یک را دوست داری؟» (پایان فرصت)
اگر در گذشته آسانگیر بودهاید، احتمالاً وقتی کودک وارد بحث میشود احساس میکنید مجبور هستید توضیح دهید و دلیل بیاورید و کودک با «چراهای بیپایان» شما را به چالش میکشد. بحث کردن فقط در صورتی که مطمئن شوید به اطاعت کردن کودک میانجامد، اشکالی ندارد. میتوانید بگویید:
«خوشحال میشوم بعد از این که کاری را که از تو خواستم انجام دادی، چرای آن را برایت توضیح دهم.» (سپس وقتی برای بحث تعیین کنید)
اگر کودک بتواند در یک بحث شما را خسته کند و کوتاه بیایید، پس اطاعت امری اختیاری خواهد بود و اجباری در کار نیست. اگر پیش از بحث اطاعت را از آنها بخواهید، از یک جنگ قدرت احتمالی اجتناب میکنید.
-
وقتی بچهها چالش میکنند، گزینههای محدودی به آنها بدهید
هنگامی که بچهها میخواهند قوانین ما را مورد آزمایش قرار داده یا به چالش بکشند، گزینههای محدود روشی بسیار مؤثر برای کمک به بچههاست تا از انتخابهای خود و مسئولیت آن انتخابها آگاه شوند. در اینجا برخی مثالها و راههای گزینههای محدود را مطرح میکنیم که میتوانید از آنها استفاده کنید.
پاتریسای پنج ساله سر میز غذا سر و صدا میکند تا برادرانش را سرگرم کند. مادر از او میخواهد سر و صدا نکند. او متوقف میشود اما دوباره شروع میکند. مادر پاتریسا گزینههای محدود در اختیار او قرار میدهد. مادر میگوید:
«میتوانی از سر و صدا کردن سر میز شام دست برداری، یا باید پنج دقیقه را در اتاقت باشی تا خودت را برای همکاری آماده کنی. خوب دوست داری چکار کنی؟» پاتریسا تصمیم به همکاری میگیرد.
اشکان هشت ساله در بازی تقلب میکند. وقتی خواهرانش از او میخواهند بدون تقلب بازی کند، او حرف آنها را نادیده میگیرد. آنها شکایت میکنند و پدر مداخله میکند.
«اشکان، میتوانی طبق قانون بازی کنی یا این که کار دیگری بکنی. دوست داری چکار کنی؟»
اشکان قبول میکند اما پنج دقیقه بعد دوباره تقلب میکند. خواهرانش شکایت میکنند و پدر با عملی مؤثر از گفتههای خود پشتیبانی میکند.
«اشکان، برو برای خودت کار دیگری بکن. امروز دیگر نمیتوانی این بازی را بکنی.»
در این روش تعداد گزینهها باید محدود باشد. گزینهها مرزهای شما هستند پس باید آنها را جدی بیان کنید و جایی برای فرار باقی نگذارید. کودک را مسئول تصمیمگیری کنید. با گفتن «دوست داری چکار کنی؟» بار مسئولیت را بر دوش او بگذارید. وقتی کودک پذیرفت همکاری کند اما نکرد، عواقبی را که بیان کردهاید، اجرا کنید.
-
اگر کودک وقت کشی میکند از زمان سنج استفاده کنید
هوشنگ ده ساله هنرمندی بلندپرواز است و دوست ندارد کارهای خود را جمع و جور کند. او مغرورانه به آخرین شاهکار خود نگاه میکند و آن را به والدین خود نشان میدهد، سپس برای تماشای تلویزیون به اتاق خودش میرود. وسایل نقاشی او روی پیشخوان آشپزخانه پخش و پلا شدهاند. پدر مداخله میکند. پدر که قبلاً با چنین اوضاعی روبرو شده است، با لحنی جدی میگوید:
«هوشنگ، قبل از این که کار دیگری بکنی باید همه وسایل را جمع کنی.»
هوشنگ میگوید «جمع میکنم. اما باید اول بروم دستشویی.» او به مدت ده دقیقه ناپدید میشود. پدر شک میکند. وقتی بررسی میکند، هوشنگ را در اتاق دیگری پیدا میکند در حالی که با کامپیوتر بازی میکند.» پدر باز هم بررسی میکند «هوشنگ، شنیدی که گفتم قبل از هر کار دیگری وسایلت را جمع کنی؟» هوشنگ میگوید «جمع میکنم» اما همچنان به بازی با کامپیوتر ادامه میدهد. او در حال آزمایش است تا بتواند کاری را پدر خواسته به عقب بیندازد. به وقت کشی ادامه میدهد. پدر بدون حتی یک کلمه حرف اضافی به پیش میرود و کامپیوتر را خاموش میکند و میگوید:
«من زمان سنج را روی ده دقیقه گذاشتم. اگر قبل از به صدا درآمدن زنگ زمان سنج کارهایت را تمام نکردی، ده دقیقه دیگر در اتاق میمانی و آماده میشوی برگردی و کارت را تمام کنی. روشنه؟»
هوشنگ راه فراری ندارد. با بیمیلی به آشپزخانه میرود تا وسایلش را جمع کند.
-
رفتار نادرست را نادیده نگیرید، نیت را نادیده بگیرید
غر غر کردن، بلند صحبت کردن، چرخاندن چشمها، در را به هم کوبیدن کودکان، عادات تحریک کنندهای هستند که مقاومت در برابر آنها برای بسیاری از والدین دشوار است. اگر کودک را بزنید و پاسخی در سطح کودک به او بدهید، چه درسی به او میآموزید؟ درس بیاحترامی؟ آنها از پیش این درس را میدانند. هنگامی که کودک قصد دارد با عملی بیادبانه شما را به دام بیندازد در این حالت باید به نیت او که به بازی گرفتن شما و آغاز جنگ قدرت است بیتوجه باشید و آن را نادیده بگیرید و روی رفتار او تمرکز کنید. اگر با وارد شدن به بازی کودک و با پاسخ دادن به حالت بیادبانه برای آن ارزش قائل شوید، با مقدار بیشتری از بیادبی روبرو میشوید. در این میان باید برای خود خط قرمزهایی مشخص کنید. بسیاری از والدین غر زدن، چرخاندن چشمها یا درآوردن زبان به حالت تمسخر را نادیده میگیرند اما در برابر توهین کردن، تهاجم جسمانی و فحاشی واکنش نشان میدهند. در این مواقع بهتر است برای کنار گذاشتن این رفتارها به آنها فرصت بدهید. معمولاً رفتار درست خود شما به عنوان والد بهترین الگوی اصلاحی برای این نوع رفتارهای بیادبانه است.
-
وقتی کودک از خط قرمز عبور میکند، محکم بمانید
گاهی کودکان از خطوط قرمز شما عبور میکنند. وقتی کودک حرف درستی میزند اما رفتاری نادرست تحویل میدهد، محکم بمانید و بر روی رفتار او تمرکز کنید.
کاوه هشت سال دارد. او به سوی خواهرش میرود و به او لگد میزند. خواهر جیغ میکشد و مادر آنها وارد صحنه میشود. خواهر شکایت میزند «او به من لگد زد» هنوز لکه قرمز روی ساق پای او دیده میشود. کاوه میگوید «پایم همین طوری به او خورد. نمیخواستم اذیتش کنم.» مادر با لحنی جدی میگوید:
«لگد زدن به دیگران کار خوبی نیست.» مادر به مدت ۱۵ دقیقه او را به اتاقش (گوشه تفکر) میفرستد. کاوه میگوید «دیگر این کار را نمیکنم. میشه یه فرصت دیگه بدی که نروم اتاق خودم؟» مادر محکم بر عقیده خود باقی مانده است. او میگوید «برای بار دیگر انتخاب خوبی است، اما حالا باید به اتاقت بروی.» وقتی مادر به او فرصت دیگری نمیدهد وارد بازی او نمیشود و کودک این پیام را دریافت میکند که در مقابل چنین رفتاری هیچ مسامحه و گذشتی در کار نخواهد بود.
-
وقتی کودک عصبی است، او را آرام کنید
حل مؤثر یک مشکل برای هر کسی، به ویژه در هنگام خشم یا احساسات شدید، کار دشواری است. ایجاد آرامش در این شرایط مانع از آغاز جنگ قدرت میشود. در شرایط خشم و ناامیدی، خود را با گفتن جملاتی مثل این از کودتان جدا کنید:
(وقتی هر دو طرف آشفته هستند) «فکر میکنم هر دو به کمی وقت برای آرام شدن نیاز داریم. (در اتاقت، یا در نشیمن یا در پذیرایی و …) منتظر من باش. ما پنج دقیقهی دیگر یا هر زمانی که برای آرام شدن نیاز داری، با یکدیگر صحبت خواهیم کرد.»
(هنگامی که والد آشفته است) «من عصبانی هستم و به کمی وقت نیاز دارم تا آرام شوم.»
آرام شدن وقتی بیشتر مؤثر است که والد و کودک در دو اتاق جداگانه باشند. سرعت آرام شدن افراد متفاوت است. بنابراین زمان کافی به خود و کودک بدهید و پس از اطمینان از آرام شدن او، به صحبت بپردازید.
-
اگر خودتان از خط قرمز عبور کردید، عذرخواهی کنید
گاهی والدین از کوره در میروند و کودک را مورد انواع خشونت کلامی، فحش، توهین و حتی خشونت فیزیکی قرار میدهند و از خطوط قرمز تربیتی خود عبور میکنند. به محض آگاهی به این وضعیت باید فرصتی برای آرام شدن به خود بدهیم. بهتر است چیزی شبیه این به کودک بگوییم:
«لطفاً به اتاقت برو و منتظر من باش. برای آرام شدن به کمی وقت نیاز داریم.»
پس از آرام شدن باید به اتاق کودک رفته از او عذرخواهی کنیم. یک عذرخواهی در چنین موقعیتی بهترین راه شروع است. این حرکت، پیامهای زیادی دارد. این کار به کودکان نشان میدهد چگونه به احساسات دیگران احترام بگذارند. به آنها میآموزد ناراحتیهای کوچک را که اغلب موجب رنجش و جنگ قدرت میشود، چگونه درمان کنند. مهمتر این که عذرخواهی والدین به کودک میآموزد که ما انسان هستیم، و هیچ انسانی کامل نیست و همه میتوانند اشتباه کنند، باید کوشید که اشتباهات را جبران کرد.
برخی والدین معتقدند عذرخواهی از کودکان نشانه ضعف است و احترام فرزندان را نسبت به والدین کاهش میدهد. بررسیها نشان میدهد که عکس این باور درست است. از نظر بچهها معذرت خواهی نشانه ضعف نیست. این نشانه قدرت است و شجاعت را به آنها یاد میدهد. کودکان برای افراد بزرگسالی که شهامت انسان بودن را دارند و اشتباهات خود را میپذیرند، احترام قائل هستند.
-
رفتار نادرست کودک را شخصی نکنید
وقتی فرزند شما رفتار نادرستی انجام داد آیا تاکنون از خود پرسیدهاید «چرا این کار را با من کرد؟» اگر چنین است رفتار او را شخصی کردهاید. یعنی تصور کردهاید که هدف کارهایی که او انجام داده، بیاحترامی به شما یا ناراحت کردن و یا نادیده گرفتن شما بوده است. معمولاً رفتار کودکان هیچ وقت با چنین مقاصدی انجام نمیشود. کودکان برای یادگیری قوانینی که وضع میکنیم نیاز به آزمون و خطا دارند. آنها باید شواهد زیادی به شکل تجربه (نقض عملی قوانین) جمعآوری کنند تا متقاعد شوند قوانین اجباری هستند، نه اختیاری. آزمایش مصرانه بخشی از روند طبیعی یادگیری است. اگر این تمایل در شما بروز کرد که این آزمودنهای فرزندتان را شخصی کنید، سعی نمایید این فکر را متوقف کنید. در غیر این صورت عملاً به استقبال جنگ قدرت میروید.
منبع:
مرزهایی برای کودکان، رابرت جی. مکنزی، ترجمه دکتر شهروز فرهنگ بیگوند، انتشارات استاندارد
نوشته شده توسط موسی توماج ایری برای چطور